کد مطلب:187843
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:274
نجات نسل دو پرنده و تسلیم نخل خشکیده
جابر بن یزید جعفی حكایت كند:
در یكی از سال ها، به همراه حضرت باقرالعلوم علیه السلام رهسپار مكه معظمه شدم.
در بین راه، دو پرنده به سمت ما آمدند و بالای كجاوه امام محمد باقر علیه السلام نشستند و مشغول سر و صدا شدند، من خواستم آن ها را بگیرم تا همراه خود داشته باشم، ناگهان حضرت با صدای بلند، فرمود: ای جابر! آرام باش و پرندگان را به حال خود واگذار، آن ها به ما اهل بیت عصمت و طهارت پناه آورده اند.
عرضه داشتم: مولای من! مشكل و ناراحتی آن ها چیست، كه این چنین به شما پناهنده شده اند؟!
حضرت فرمود: آن ها مدت سه سال است كه در این حوالی لانه دارند و هرگاه تخم می گذارند تا جوجه شود، ماری در اطراف آن ها هست كه می آید و جوجه های آن ها را می خورد.
اكنون پرندگان به ما پناهنده شده تا از خداوند بخواهم كه آن مار را به هلاكت رساند؛ و من نیز در حق آن مار نفرین كردم و به هلاكت رسید؛ و پرندگان در امان قرار گرفتند.
جابر گوید: سپس به راه خود ادامه دادیم تا نزدیك سحر و اذان صبح به بیابانی رسیدیم؛ و من پیاده شدم و افسار شتر حضرت را گرفتم؛ و چون حضرت فرود آمد، در گوشه ای خم شد و مقداری از شن ها را كنار زد و در حال كنار زدن شن ها، چنین دعائی را بر لب های خود زمزمه می نمود: خداوندا! ما را سیراب و تطهیر و پاك گردان.
ناگهان سنگ سفیدی نمایان شد و امام علیه السلام آن سنگ را كنار زد و چشمه ای زلال و گوارا آشكار گردید، و از آن آب آشامیدم و نیز برای نماز وضو گرفتیم.
و بعد از خواندن نماز، سوار شدیم و به راه خود ادامه دادیم تا آن كه صبحگاهان به روستائی رسیدیم، كه نخلستانی كنار آن روستا بود، در آن جا فرود آمدیم؛ و حضرت كنار نخل خرمائی - كه از مدتها قبل خشك شده بود - آمد و خطاب به آن كرد و اظهار داشت: ای درخت خرما! از آنچه خداوند متعال در درون شاخه های تو قرار داده است، ما را بهره مند ساز.
جابر افزود: ناگهان دیدم درخت خرما، سرسبز و پربار شد و خود را در مقابل امام علیه السلام خم كرد؛ و ما به راحتی از ثمره آن می چیدیم و می خوردیم.
در همین اثنا، یك مرد عرب بیابان نشین كه در آن حوالی بود، وقتی این معجزه را مشاهده كرد، به حضرت خطاب كرد و گفت: سحر و جادو كردید؟!
امام علیه السلام در پاسخ، به آن عرب خطاب نمود و به آرامی اظهار داشت:
ای مرد! به ما نسبت ناروا مده، چون كه ما از اهل بیت رسالت هستیم؛ و هیچ كدام از ما ساحر و جادوگر نبوده و نیستیم، بلكه خداوند متعال از اسامی مقدسه خود كلماتی را به ما آموخته است كه هر موقع هر چه را بخواهیم و اراده كنیم، به وسیله آن كلمات، خداوند متعال را می خوانیم و تقاضا میكنیم، آن گاه دعای ما به لطف او مستجاب خواهد شد. [1] .
[1] بحارالانوار: ج، ص 248 و 38، به نقل از خرائج مرحوم راوندي.